پانیذ پانیذ ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

پانیذ

من حرف می زنم

پانیذ من این روزها تجربه جدیدی از مسیر زندگی اش را آغاز کرده و آن صحبت کردن است ، وقتی واژه ها و لغات به زبانش می آید برای لحظه ای مات و مبهوت می مانم و به این فکر می کنم که کوچولویی که تا دیروز حتی توان گریه کردن نداشت امروز حرف می زند ، پدیده غیرقابل باوری است این صحبت کردنش برای من و بسیار دوست داشتنی ، حسم اصلا قابل توصیف نیست وقتی به جای مامان مرا عزیزم صدا می کند ... واژگان دخترک کوچک من  عزیزم ( البته بر روی ز تشدید بگذارید )  بابا  دَدَ بخ ( همان لامپ و کلا هر چیزی که نور داشته باشد از چراغ راهنمایی و رانندگی تا شمع )  علوس ( عروسک، این یکی را امروز برای اولین بار به زبان آورد )  اس ( اسب ) ...
27 تير 1391

کمی به حقوق کودکانمان احترام بگذاریم

یکشنبه شب از یکی از دفاتر فیلمسازی تماس گرفتند برای بردن دخترک بر سرصحنه ، پدر به دلیل اینکه ممکن است دخترم خسته شود مخالف بود و من هم مردد ، اما وقتی گفتند فقط یک روز است برای تیتراژ سریالی که قرار است در ماه رمضان پخش شود ( بگذریم که من چقدر از سریالهایی که در این ماه پخش می شده بدم می آمده ) نیم ساعت بعد از قرار تصمیم گرفتم پانیذ خانوم را ببرم ، از استقبال گرم آنها که بگذریم ، از آقایی که هماهنگ کننده بود و خودش نیامده بود هم بگذریم ، از اینکه فیلمبرداریشان قرار بوده 8 صبح آغاز شود و 12 شروع شده بود هم که بگذریم ، از بعضی چیزها نمی توان گذشت ... از اینکه هفت یا هشت کودک زیر یکسال به همراه مادرانشان از 6 صبح آنجا بودند ( البته ما 3 بعد ازظ...
27 تير 1391

چند ساعت تا یکسالگی

فردا یک ساله می شوی .... پارسال این موقع دل تو دلم نبود ، نگران ، خوشحال ، مضطرب .... و امسال عاشق ، مادر ، مصمم ، محکم .... دوستت دارم کوچولوی یکساله من به اندازه همه انرژی و قدرتی که به من دادی ، به اندازه تمام استواریی که به گام هایم بخشیدی، به اندازه تمام دنیای کوچکت که مرا غرق در آن کردی .... پیشاپیش تولدت مبارک 
7 تير 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پانیذ می باشد